تبادل
لینک هوشمند
سنگ میشوم تا سنگ سار نشوم....
تو را نمیخواهم که قلبم را با تو قسمت کنم...
دستت را نمیخواهم تا گرمای وجودم را به تو هدیه کنم...
چشمان غزل خوانت هم برای دل باختنم بی فایده است....
من خودم را میخواهم....کسی که قلبش فقط برای خودش بتپد...دستش از حرارت وجودش گر بگیردو تو را نبیند...خودش را به تو نفروشد...!
من یک سنگ میخواهم...همین!
حالا دیگر من یک سنگم از جنس عمق قلب تو...می بینی؟هنوز دل نباخته خودم را از جنس وجودت کردم!
اگر از اول سنگ بودن را بلد شوم...از امروز یخ زدن تنم را بیست بگیرم،
آن وقت وقتی به عمق قلبت نفوذ کردم دیگر سنگ سار نمیشوم!
این طوری نگاهم نکن....!
خودت مرا این گونه خواستی...خودت نهال بی اعتمادی را بر قلبم قلمه زدی!
این طوری نگاهم نکن....شرمنده نمی شوم..!
قلبم از عشق های زمینی ات سیراب نمیشود....!قلبم را عطش عشق فرهاد را هم مرهمی نیست.....به مجنون بگو دارم به ریشش میخندم!
پس سنگش میکنم تا زجرش ندهم دل بی گناهم را...
سنگش میکنم تا دیگر از عشق های ارسالیت پر از خالی نشود...!
مدام به یک انتهای پوچ نرسد...
بامحبت های پوشالیت به فکر نرود......
این طوری نگاهم نکن....درسم را خوب بلد شدم!
سنگ بودن خیلی چیز ها را عوض میکند...
قلبم را.....حسم را....و حتی تو را....!
سنگ بودن یک انسان قوی می سازد....
یک امپراتور قدرت....
همین برایم کافی ست............لعنت به این قناعتی که تو به من یاد دادی!
اما از همین جایگاه از تمام کسانی که سنگ شدن را به من آموختن سپاس گزارم.......
و رسما اعلام میکنم:از همین لحظه من یک سنگم از جنس عمق قلب همه انسان ها......!
هی تو....برایت پیشنهادی دارم..."سخت است ولی سنگ باش تا سنگ سار نشوی"....................این طوری نگاهم نکن!!!................................................... ..........................پایان!
نظرات شما عزیزان:
